دفترچه ای برای رضایت از مالباختگان داشتم

به گزارش مجله 90 جعبه، سارقان یا به خاطر پول یا برای هزینه های زندگی دست به سرقت می زنند یا برای فرار از خماری مواد مخدر و تهیه پول این مواد، اما سه متهم جوانی که نقشه سرقت خودروهای پایتخت را کشیده بودند، هیچ کدام از این مسائل را نداشتند.

دفترچه ای برای رضایت از مالباختگان داشتم

به گزارش گروه حوادث خبرنگاران، آنها نه هشت شان گروی نه شان بود و نه لنگ مواد بودند که برای فرار از خماری سرقت نمایند. آنها سه دوست با وضع اقتصادی خوب بودند که تصمیم گرفتند برای بیرون آمدن از کسالت و یکنواختی زندگی ،دست به سرقت بزنند. این هفته پای صحبت یکی از آنها نشستیم که از شگرد سرقت شان و دلیل عجیب شان برای دزدی گفت.

سابقه داری؟

نه. من آدم تحصیلنموده با وضع اقتصادی خوب هستم. هم ماشین دارم و هم خانه، درآمدم هم خیلی بالاست و احتیاجی به پول ندارم.

آدم تحصیلنموده با وضع اقتصادی خوب چرا باید سرقت کند؟

اشتباه، وسوسه. وقتی می گویند رفیق ناباب، باعث شد خلافکار بشوم، فقط یک ضرب المثل و اصطلاح نیست. من نه معتادم و نه احتیاج اقتصادی دارم اما در دورهمی ها و شب نشینی ها، دوستانم به قدری از هیجان سرقت و فرار از دست ماموران برایم گفتند که وسوسه شدم. زندگی در رفاه و آسایش بدون هیجان است و من که دنبال هیجان بودم، سرقت را انتخاب کردم. دو همدست دیگرم هم دزد نبودند، آنها هم وضع اقتصادی شان خوب است. آنها هم مثل من دنبال هیجان بودند و برای همین بود که تصمیم به سرقت گرفتیم.

به دستگیری و زندان فکر نمی کردی؟

واقعا زمانی که کار خلاف را آغاز می کنی به هیچ کدام از این موارد فکر نمی کنی.

از کجا سرقت را یاد گرفتی؟

چند تا دزد حرفه ای سرقت را یادم دادند و من هم در ازای این کار مبلغی به آنها پرداخت کردم. بعد همراه سه همدستم نقشه سرقت ها را اجرا می کردیم.

چقدر برای آموزش پول پرداخت کردی؟

واقعیتش آموزش ها ساعتی است و هر دزد با دزد دیگر فرق دارد. اما اجازه بدهید که قیمت نگویم، برای این که ممکن است یک سری از دزدان کمتر بگیرند و با فهمیدن مقدار آن، شهریه کلاس هایشان را بیشتر نمایند. یا سر همین قیمت ها بین آنها و کارآموزان شان اختلاف پیش بیاد.

سرقت ها را چطور انجام می دادید؟

تنها ابزار سرقت یک پیچ گوشتی بود. با پیچ گوشتی در خودروها را باز می کردیم و با همان خودروها را روشن می کردیم.

با خودروهای سرقتی چه می کردید؟

من چون احتیاج اقتصادی نداشتم و فقط دنبال هیجان سرقت شبانه بودم، بعد از سرقت با خودروها کاری نداشتم. اما همدستانم بعد از این که کلی با خودروها دور دور می کردند تا بنزین شان تمام گردد، وسایل داخل آن را سرقت نموده و خودروها را در نزدیکی همان محل سرقت رها می کردند.

چطور به یادتان می ماند که خودروها را از کجا سرقت کردید؟

یک دفترچه داشتیم که نشانی دقیق هر سرقت را داخل آن می نوشتیم. حتی وسایلی که از آن سرقت می کردیم و مقدار پولی را که از این سرقت ها به دست می آمد هم می نوشتیم.

چرا این کار را می کردید؟

من حسابدارم و در زندگی یاد گرفته ام که حساب و کتاب ها باید واضح باشد. در غیر این صورت اختلاف و درگیری بین افراد به وجود می آید. از طرفی هر سرقتی را که انجام می دادیم عذاب وجدان مثل بختک سراغم می آمد و با خودم می گفتم روزی شهامت این را پیدا می کنم که بتوانم سراغ تک تک مالباخته ها بروم و از آنها رضایت بگیرم.

دفترچه را کجا نگه می داشتید؟

دفترچه دست من بود و صفر تا صد خرج و مخارج و سرقت هایمان را داخلش می نوشتم.

چکار باید کرد که خودروها به سرقت نروند؟

ما سراغ خودروهایی که دزدگیر و قفل فرمان و قفل پدال دارند نمی رویم. سرمان که درد نمی کند بخواهیم کلی وقت بذاریم برای سرقت چنین خودروهایی و اگر هم صدای دزدگیرش دربیاد که در محل دستگیر می شویم.

منبع: ضمیمه تپش

منبع: جام جم آنلاین
انتشار: 5 خرداد 1400 بروزرسانی: 5 خرداد 1400 گردآورنده: 90bux.ir شناسه مطلب: 1542

به "دفترچه ای برای رضایت از مالباختگان داشتم" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "دفترچه ای برای رضایت از مالباختگان داشتم"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید