مسکو روسیه ، جاهای دیدنی مسکو روسیه
به گزارش مجله 90 جعبه، جاهای دیدنی مسکو روسیه به قدری زیادند که دیدار از تمام آنها، زمان زیادی می طلبد و این مطلب، به این شهر زیبا و اسرارآمیز یعنی مسکو اختصاص دارد. شهری با دوازده میلیون و هفتصد هزار نفر جمعیت و مساحتی به اندازهٔ سه برابر شهر تهران (و تراکم جمعیت یک سوم تهران!) و تعداد فراوانی میلیاردر یا به قول غربی ها بیلیونر! جاهای دیدنی مسکو جزو مشهورترین جاذبه های گردشگری روسیه هستند و در بین جاذبه های تاریخی و فرهنگی جهان هم سری در سرها دارند.
بیخود نیست که سالانه بیست و پنج میلیون گردشگر به سمت مسکو رهسپار می شوند و در قلب سرمازدهٔ این سرزمین پهناور، از کرملین و میدان سرخ و تئاترها و پارک ها و موزه های سرشناسش تماشا می کنند. البته عددی که گفتیم مربوط به دوران پیش از فراگیری کرونا بوده و در حال حاضر به نصف میل کرده و مثل سایر مقاصد گردشگری دنیا، صنعت گردشگری روسیه را با ضرر جدی روبرو کرده است.
جاهای تماشای مسکو
آدمیزاد با ورود به یک سرزمین تازه، نگاهی تازه و کنجکاوی دوچندانی می یابد و خوشبختانه جاهای تماشای مسکو، هم از خجالت نگاه ها در می آیند و هم کنجکاوی ها را حسابی قلقلک می دهند. پس این شما و این هم تعدادی از مشهورترین جاههای تماشای مسکو.
قلعهٔ تزاریتسینو (ساریچینا)
بنایی بزرگ الجثه و باشکوه و بی تردید یکی از معروفترین جاهای تماشای مسکو قلعه زیبای Tsaritsyno است که در تلفظ خود روس ها ساریچینا خوانده می گردد و در روزگار قدیم، حکم ویلای تابستانی کاترین کبیر را داشته است. جدا از عظمت و پیچیدگی خود بنا که تاریخ ساختش به 1775 برمی گردد، زمین های سرسبز و پهناور اطراف هم با دریاچه ای که امکان قایق سواری دارد محلی ایده آل برای گشت و گذار گردشگران و اهالی مسکو است. ساختمان های زیبای این حوالی مثل آشپزخانهٔ قصر هم بسیار تماشای هستند و ارزش یک وقت گذارنی جالب را دارند.
میدان تئاتر
در امتداد خیابان اصلی مسکو یعنی Tverskaya (تیوِرْسکایا) یک میدان درندشت قرار گرفته و سه تئاتر معروف مسکو را در خود جای داده است. تئاتر بولشوی Bolshoi معروفترینشان است و دوتای دیگر هم تئاتر مالی Maly و تئاتر جوانان یا Academic Youth Theatre هستند. تئاتر بولشوی از 1825 به روی جماعت باز شده و از آن تاریخ تا به امروز، میزبان باشکوه ترین اپراها، نمایش ها، کنسرت ها و باله ها بوده است. از دریاچه قو و فندق شکن چایکوفسکی تا آثار راخمانینف و گِلینکا و بُرُدین.
یک علاقمند پر و پا قرص تئاتر و موسیقی و هنرهای نمایشی با ورود به این مکان خودش را در بهشت برین احساس می کند و سایر جاهای تماشای مسکو را به فراموشی می سپارد. حتی بعید نیست که مسئله ای هم با قیمت بالای بلیتش نداشته باشد. بلیت بولشوی بسته به ساعت و روز و اجرا از 2000 تا 15000 روبل نوسان می کند! البته تحصیل در یکی از دانشگاه های روسیه هم، رویای بسیاری از علاقمندان به هنر است. اما اینکه می گویند روسیه کشور ارزانیست، تا چد حد صحت دارد؟ بد نیست نگاهی به مطلب هزینه زندگی دانشجویی در روسیه بیندازید.
دریاچهٔ پاتریارشِیْ
دریاچهٔ پاتریشیه یا به قول خود روس ها پاتریارشِیْ Patriarshiye Prudy یکی دیگر از مکانهای پر رفت و آمد و تماشایی مسکو است. نام این منطقه تا پیش از قرن هفدهم، به خاطر جولان دادن بُزچرانان و وجود بزداری های اطراف، نامی در مایه های بُزمرداب یا مردابِ بز داشته که خب عنوان چندان جالب و گردشگر پسندی نبوده! همان بهتر که کاربری آن از طریق کلسیای ارتودوکس تغییر کرد و پس از خشک کردن مرداب ها، در آن تعدادی دریاچه به منظور پرورش ماهی ایجاد شد که البته فقط یکی از آنها تا امروز دوام آورده است.
پاتریشیه در طی سال ها پاتوق هنرمندان و شاعران معروفی مثل میخائیل بولگاکف بوده و حتی در نمایش معروف او یعنی مرشد و مارگاریتا، نقش پس زمینه و دکور تئاتر را بازی کرده. امروز موزهٔ میخائیل بولگاکف در همین حوالی قرار گرفته و وجود رستوران های جالب و منحصربفرد، مجذوب کنندهیت این مکان تماشای را دوچندان کرده است.
متروی مسکو
در بخش قبلی به یکی از جاذبه های روباز مسکو اشاره کردیم، حالا اجازه دهید سری به اعماق زمین بزنیم و ببینیم چه چیزی باعث شده که مورد نه چندان خاصی مثل مترو که در تمام شهرهای بزرگ وجود دارد و چیزی عادی و بدیهی است، به یکی از معروفترین جاذبه های مسکو تبدیل گردد؟
متروی مسکو اولین خط آهن زیرزمینی این کشور بود که در سال 1931 کلنگش به زمین یا بهتر است بگوییم زیر زمین خورد. این خط مترو تنها چهار سال بعد رسما شروع به کار کرد و موجب فخر و مباهات اتحاد جماهیر شوروی شد. در طی بیست سال از تاسیس خط اول، هر ایستگاهی به صورت یک پروژهٔ جداگانه و با شکل و شمایلی کاملا متفاوت ساخته شد.
چیزی که امروز می بینیم، یادگاری از 90 سال پیش و شاهکاری از معماری و کمال گرایی هنرمندان روسی است. سازه ای که با داشتن 270 ایستگاه مختلف و 15 خط جداگانه، به عنوان یکی از طولانی ترین خطوط زیرزمینی دنیا شناخته می گردد و گوشه و کنار یکی از بزرگترین کلان شهرهای دنیا را بهم دوخته است.
در سنگینی و پرهزینه بودن این پروژه همین بس که فقط برای 13 عدد از ایستگاه های متروی مسکو، بیست و یک هزار متر مربع سنگ مرمر مصرف شده. در سال 1941 و در اواخر جنگ دنیای دوم، با یورش خانمان برانداز نازی ها و احتمال بالای سقوط مسکو، دولتمردان شوروی تا یک قدمی تخریب این بنا و محروم کردن نازی ها از استفاده از آن رفتند و خبر نداشتند که روزگار بازی های دیگری در پس پرده دارد. به گمان شما شهر پیشرفته ای مثل مسکو و به طور کل کشور روسیه، جای مناسبی برای زندگی هست؟ اگر کنجکاو بودید سری به مقالهٔ معایب و مزایای زندگی در روسیه بزنید.
موزهٔ کولومنسکویه
در سال 1529 میلادی که تزار روسیه یعنی واسیلی سوم، به مژدگانی زادروز پسر و وارثش یعنی ایوان، ساخت یک کلیسای سنگی زیبا به نام کلیسای معراج خدا یا Acension of the Lord را شروع کرد، روحش از دو مسئله خیلی مهم خبر نداشت. یکی اینکه گل پسرش در آینده به یکی از منفورترین و بی رحمترین حکمرانان تاریخ تبدیل می گردد و لقب ایوان مخوف را پیدا می کند و دوم، کلیسایی که به خاطر چشم روشنی فرزندش می سازد، در تاریخ جاودانه می گردد و قرن ها بعد، یکی از جاهای تماشای مسکو خواهد بود.
در این منطقه که به نام کولومنسکوئه معروف و بر فراز یکی از رودخانه های مسکو قرار گرفته است، علاوه بر آن کلیسا تعدادی از کشفیات مهم باستانی رخ داده اند و ارزش تاریخی و باستانی این حوالی را مضاعف کرده اند. در همین زمین ها کلیسای دیگری هم به افتخار بانو کازان به نام Icon of Our Lady of Kazan ساخته شده که گنبدی سنگی و طلاکاری شده دارد و از آن طرف هم کلیسای دیگری به یادبود جان مقدس، یا به قول خودشان St John the Baptist یا جانِ تعمید دهنده بنا شده که بابت عقایدش گردن زده شده و سرش را به معنای واقعی کلمه بر باد داد! خلاصه که اگر قرار بود نام کلیسا آبادِ اولیا را برای منطقه ای انتخاب کنند، کولومنسکوئه کاندیدای بسیار مناسبی می بود.
صومعهٔ نُوا دی وی چی
برای سر درآوردن از معماری دوران باروک اروپا آنهم به سبک سیاق روسی ، کافیست نگاهی به صومعهٔ Novodevichy بیندازیم و به حوالی قرون شانزده و هفده میلادی پرتاب شویم. سازه ای چشم نواز که هم عبادتگاه بوده و هم حکم برج و باروی دفاعی شهر را در برابر مهاجمان داشته است. داخل این صومعه به گالری ها و موزه های هنری می ماند و از اشیای دکوراتیو و نقاشی های جالب و ریزه کاری های منحصربفرد هیچ چیزی کم و کاست ندارد.
این مکان در روزگار قدیم پاتوق زنان دربار تزار و خدم و حشم آنها بوده است که برای عبادت و استخوان سبک کردن به این صومعه می آمده و در انتها عمر هم در همین جا دفن می شده اند. اشکال عجیب و هندسهٔ به خصوص این سازه که بدون تردید یکی از خاطره انگیزترین مکان های تماشای مسکو است، می تواند به تنهایی موضوع پروژهٔ انتهای دانشجویان معماری باشد و غلظت تجمل گرایی و هنردوستی مردمان این سرزمین را به رخ بکشد.
موزه فضانوردی
یکی از افتخارات روسیه فرستادن اولین انسان یعنی یوری گاگارین به خارج از جو زمین بوده است. اتفاقی که در بحبوجهٔ جنگ سرد و اوج دوران خط و نشان کشیدن جماهیر شوروی و آمریکا رخ داد و آمریکا را برای کم نیاوردن و فرستادن آرمسترانگ به کرهٔ ماه به تکاپو انداخت. حالا از کپسولی که یوری گاگارین را حمل می کرد، تا اولین لباس فضانوردی با نشان جماهیر شوروی USSR تا سازهٔ دوطبقهٔ بزرگی از بخش های مختلف ایستگاه فضایی میر، تا هر آنچه که در تاریخ فضانوردی روسیه و دنیا رخ داده است، در این موزهٔ عجیب و آموزنده پیدا می گردد و تورهای انگلیسی زبان هم برای بازدیدش مهیا هستند.
جدا از مجذوب کنندهیت خود موزه، بنای یادبودی که آنرا در بر گرفته و به نام حکمرانان فضا یا Conquerors of Space شناخته می گردد، یکی دیگر از جاهای تماشای مسکو است و جالب اینجاست که در 1964 یعنی بیست سال پیش از افتتاح موزه و به افتخار دستاوردهای فضایی شوروی ساخته شده و موزه فضانوردی بعدها به آن اضافه شده است.
گالری تریتیکاف
اگر مشغول سیاحت در جاهای تماشای مسکو و در حال پرسه زدن در اطراف کاخ کرملین هستید و به موزه ها و گالری ها و یادگارهای هنری دوران قدیم علاقه دارید، گالری بزرگ تریتیکاف، به عنوان بزرگترین خزانهٔ آثار هنری روسیه، دقیقا همان جاییست که باید باشید. در دل این گالری بیش از صد و هشتاد هزار نقاشی و تندیس و اشیای تاریخی جا خوش کردند و شما را ساعت ها در روزگاران گذشته غرق خواهند کرد.
نمای این موزه زیبا که حدودا صد سالی قدمت دارد، از ترکیب سفید و قرمز یعنی دو رنگ کلاسیک در معماری قدیم روسیه ساخته شده و از برجسته ترین اشیای آن می گردد به یادگاری از قرن دوازدهم میلادی و دوران بیزانتین یعنی تابلوی ولادیمیر، مادر پروردگار یا تابلوی تثلیث مقدس از آندرِی روبلف از قرن پانزدهم یا آثار معروفترین نقاش سبک رئال روسیه یعنی ایلیا ریپین اشاره کرد.
پارک گورکی
بنایی که به افتخار نویسندهٔ مشهور روسی و پنج بار نامزد نوبل ادبیات یعنی ماکسیم گورکی ساخته شده، در قلب یک پارک درندشت 120 هکتاری با کلی فضای سبز و تعدادی دریاچه قرار گرفته و با قدم زدن در آن احتمالش هست که سوال خاصی به فکر خطور کند. اینکه چطور می گردد چنین غولی در ادبیات دنیا، پنج بار نامزد نوبل بگردد و یکبار هم آنرا دریافت نکند. البته با نوبل یا بی نوبل، گورکی همان اسطوره ایست که باید باشد و عظمت پارکش هم یادآور وسعت اندیشه و استعدادش است.
در این پارک از وای فای مجانی گرفته تا زمین بازی و کلاس های رایگان یوگا و دوچرخه و قایق سواری و سینمای فضای باز و پاتوق پیرمردهای شطرنج باز و خلاصه همه جور تفریح و تفننی پیدا می گردد. البته مادامی که دمای هوا اجازه بدهد!
کلیسای جامع عیسای منجی
در راستهٔ یکی از اعیانی ترین و گرانقیمت ترین خیابان های روی زمین یعنی Ostozhenka و با عبور از بافت قدیمی مسکو با ساختمان های قرن هجدهمی و با گذشتن از موزهٔ مولتی مدیا که به شدت ارزش بازدید دارد، به یکی از بزرگترین کلیساهای ارتودوکس دنیا می رسیم. بنایی به نام Cathedral of Christ the Saviour که زمانی از طریق استالین تخریب شد و در سال 2000 دوباره تحت بازسازی و بازسازی قرار گرفت، پس فریب ظاهر نوساز و تر و تمیز آنرا نخورید.
از مجذوب کنندهیت های این بنا، داشتن یک سکوی دیدبانی در ارتفاع چهل متری زمین است که از روی آن، تمام جاهای تماشایی مسکو در برابر چشمتان قرار می گیرند. در اطراف بنا هم کلی رستوران و بار و پاتوق فرهنگی وجود دارد و روی هم رفته، جای ایده آلی برای گشت و گذار است.
باغ وحش مسکو
هیچ می دانستید باغ وحش مسکو، در اصل یکی از قدیمی ترین باغ وحش های اروپاست؟ باغ وحشی که در 1864 افتتاح شده و برهه های مختلفی از تاریخ معاصر روسیه را به خود دیده و از صد و چهل سال پیش تا به امروز، به روی مردم باز بوده است. این باغ وحش تقریبا در قلب شهر قرار گرفته و یکی از ورودی های اصلی آن در نزدیکی ایستگاه متروی کراسنوپرنسکایا واقع شده و سردر ورودی آن شبیه به یک قلعه ٔ فانتزی طراحی شده.
این ورودی شما را به سمت بخش قدیمی باغ وحش و قسمت مخصوص گربه های بزرگ هدایت می کند. بعد از آن به یک زیرگذر حیرت انگیز می رسید و می توانید از پایین، کف شیشه ای استخر پنگوئن ها و دلفین ها و شیرهای دریایی را که بالای سرتان شنا می کنند تماشا کنید.
در نزدیکی ورودی دوم هم بخش دیگری از باغ وحش یعنی Planetarium قرار گرفته که در اصل یک موزهٔ علمی و آموزشی است و قدمتش به 1929 برمی گردد. در واقع اگر بگوییم یک موزه، حق مطلب را به درستی ادا نکرده ایم چون پلنتاریوم، در واقع مجموعه ای از موزه های مجذوب کننده و تعاملی و محوطه های تفریحیست که به خانواده های دارای فرزند به شدت توصیه می گردد.
پارک نمایشگاه های VDNKh
بدون تردید یکی از پر رفت و آمدترین مکان های تماشای مسکو نمایشگاه های VDNKh است. این مکان زمانی حالت نمایشگاه دائمی داشته و کاربری اش تجاری بوده و امروز تبدیل به یک مجموعه فرهنگی تفریحی بزرگ با کلی گالری و محوطهٔ شهربازی و پیست اسکیت روی یخ و اینجور چیزها شده است. اما شاید جالبترین بخش این پارک درندشت جایی موسوم به مُسکواریوم Moskvarium باشد که بیش از 8000 گونهٔ دریایی و آبزی را در معرض نمایش گذاشته است.
به علاوه، نمایشگاه هنرهای معاصر معروف به Garage Museum و یک مرکز خرید خیلی جالب هم مد نظر داشته باشید که اجناس قدیمی دوران جماهیر شوروی را میفروشد و حکم یک سمساری بزرگ الجثه را دارد. کمی آنطرف تر هم یک موزهٔ نمایش فیلم و کارتون از دوران شوروی سابق می بینید و در همین حوالی چندتایی کلاس آموزشی در موضوعات مختلف در دسترسند که بعضیشان به زبان انگلیسی ارائه می شوند.
موزه های روباز مسکو
در این موزه بسیار تماشای که در اصل از چهار موزهٔ تاریخی مختلف تشکیل شده، می توان از امارت شگفت انگیز کولومنسکویه تماشا کرد. بنایی با معماری زیبا که زمانی در حوالی قرن چهاردهم، اقامتگاه تزار بوده و در زمینی به وسعت 300 هکتار جا خوش کرده است. این زمین ها تعدادی قصر جمع و جور چوبی و یک کلیسای سنگی منحصربفرد هم در خود جای داده اند و کمی که در آن حوالی پرسه بزنیم به یک برج آبی و باروهای قلعه می رسیم که در مجاورت یک موزهٔ معماری تمام چوبی و بیست و چهار اتاقی قرار گرفته که شامل اتاق پذیرایی تزار اَلکسی اول هم می گردد و خلاصه هر گوشه ای از آن، یادآور نگاه متفاوت و ذوق هنرمندان روس در روزگاران قدیم است.
میدان سرخ و کلیسای جامع سنت باسیل
بعید است که تا امروز چشمتان به تصویر ساختمان فانتزی و نمادین مسکو که انگار از چند بستنی قیفی غول پیکر تشکیل شده نخورده باشد. سازه ای که فراتر از یک مکان گردشگری و به نوعی سمبل این شهر و حتی کشور روسیه محسوب می گردد و بر بالین معروفترین میدان این سرزمین، یعنی میدان سرخ قرار گرفته است. در واقع تمام خیابان های اصلی مسکو از همین میدان سرخ شروع می شوند و مانند اینست که این میدان، سرچشمهٔ تمام داستان ها و ماجراهای این شهر عجیب و زیباست. رژهٔ باشکوه سال 1945 که به مناسبت شکست آلمان نازی در این میدان برگزار گشت، تنها یکی از این داستان هاست.
میدان سرخ از یک طرف با کاخ کرملین و از طرف دیگر با مقبرهٔ لنین و موزهٔ تاریخی ایالتی و دو کلیسای زیبا محصور شده و خیره کننده ترین همسایهٔ آن، بدون تردید کلیسای جامع باسیل است که قدمتش به 1555 میلادی باز می گردد و رگه هایی از معماری بیزانسی در آن به چشم می خورد. کلیسای باسیل در واقع مجموعهٔ هشت کلیسای متصل به هم است و در افسانه ها آمده که ایوان مخوف که در پاراگراف های بالا اشاره ٔ مختصری به آن کردیم، چشمان معماران این بنا را کور می کند تا نتوانند چیزی شبیه به آن را در هیچ جای دنیا بسازد.
هر چند که امروز کلیسای باسیل به بخشی از میراث دنیای یونسکو پیوسته و تحت مراقبت بین المللی واقع شده است، اما همیشه اوضاع به این خوبی ها نبوده و دو بار از شر تخریب جان سالم به در برده است. یک بار در 1812 که سربازان فرانسوی در هنگام ترک مسکو قصد نابودی آنرا داشتند و به دلیل ضیق وقت فرصتش را پیدا نکردند و بار دیگر در زمان سلطهٔ جماهیر شوروی در سالهای 1920. چون مقامات آن زمان، از اینکه در مرکز مرکز حکومت کمنیستی، بنایی مختص به عبادت و راز و نیاز مستقر باشد دل خوشی نداشته و در خیال نابودی اش بودند. نقشه ای که خوشبختانه هرگز عملی نشد و مردمان امروز را از مشاهدهٔ چنین سازهٔ شگفت انگیزی محروم نکرد.
خیابان آربات
حالا که این همه از مکان های تاریخی و فرهنگی و موزه و غیره گفتیم، بد نیست سری هم به خیابان آربات بزنیم و بعد از یک پیاده روی خاطره انگیز در یکی از کافه های شیک و مجذوب کننده آن نفسی تازه کنیم. خیابان آربات یکی از پاتوق های معروف مسکو است، با کلی ساختمان زیبا و فروشگاه و کافی شاپ ریز و درشت. قدمت این خیابان یک کیلومتری به قرن پانزده میلادی برمی گردد و در واقع مسیری برای رفت و آمد کاروان های تجاری بوده است.
سرتاسر این راستهٔ جالب و تاریخی، پر از نور و رنگ است و دو تندیس معروف Princess Turandot که شخصیت یکی از اپراهای پوچینی بوده و دیگری شاعر روس Bulat Okudzhava چشم رهگذران را خیره می کند. آربات برای خرید سوغاتی ایده آل است و هرگاه از خرید خسته شدید، می توانید در یکی از کافه های شیک آن که قبلا پاتوق مشاهیری چون لئو تولستوی و آنتوان چخوف بوده وقت بگذرانید و به یادشان قهوه ای نوش جان کنید.
مقبرهٔ لنین
شاید ملاقات از آرامگاه ابدی رهبر فقید و بنیانگذار اتحاد جماهیر شوروی یعنی ولادیمیر لِنین، کار چندان مفرحی به نظر نرسد. اما اگر بدانید با ورود به این بنای بزرگ، می توانید بدن مومیایی شدهٔ این شازده را که در 1924 از دنیا رفته و در یک محفظهٔ شیشه ای ضد گلوله نگهداری می گردد از نزدیک ببینید، ممکن است تصمیمتان عوض گردد. با مرگ لنین، اولین تصمیم اطرافیان مبنی بر این بود که بدن وی را چند روزی در معرض دید عموم بگذارند و مردم فرصتی برای سوگواری داشته باشند.
اما بعد از بازدید تعداد زیادی از اهالی در یک زمان کوتاه به این نتیجه رسیدند که اقدام اساسی تری انجام دهند و با تغییر تابوت، امکان نگهداری بیشتر از بدن رهبر درگذشته و بازدید عدهٔ بیشتری از مردم را امکانپذیر کنند. همین شد که بدن را مومیایی کردند و مقبرهٔ لنین تبدیل به یکی از جاهای تماشای مسکو برای علاقمندان به تاریخ شد تا از نزدیک با کسی که سرنوشت ملت روسیه را دگرگون کرد ملاقات داشته باشند.
کاخ کرملین
نوبتی هم که باشد نوبت به کاخ معروف کرملین می رسد. یادگاری از قرن پانزدهم با بنایی محکم و پایدار در زمینی به وسعت 275000 متر مربع که با دیوارهای بلند محصور شده و با داشتن بیش از 700 اتاق، زمانی محل زندگی خانوادهٔ سلطنتی تزار بوده است. غیر از کاخ اصلی، کرملین مشتمل بر مجموعه ای از ساختمان های مختلف است که تنها تعدادیشان مثل موزه و کلیسا برای بازدید عموم باز هستند و قرار نیست کسی بتواند در دور و اطراف دفتر ریاست جمهوری روسیه پرسه بزند.
در بالای برج و باروهای کرملین پنج ستارهٔ بزرگ الجثه از جنس یاقوت می درخشند که وزن هرکدامشان به یک تن می رسد و حتما وقتی رئیس جمهور روسیه با هلی کوپتر به کاخش رفت و آمد می کند، با تماشا درخشش آنها موجبات انبساط خاطرش فراهم می گردد. کرملین به معنای واقعی یک بنای باشکوه و در اصل بزرگترین قلعهٔ کنونی اروپاست که هنوز کاربری واقعی و رسمی دارد و در سال 1990 همراه با میدان سرخ به میراث دنیای یونسکو پیوسته است.
در قلب این قلعهٔ بزرگ، که زمانی یک ساختمان تمام چوبی بوده و خودش به عنوان یک شهر مستقل شناخته می شده، بزرگترین زنگ کلیسایی دنیا و همچنین بزرگترین توپ قدیمی دنیا قرار گرفته اند. زنگی که به زنگ تزار مشهور است و صدایش به خاطر آسیب دیدگی در حین ساخت و ساز، تا به حال به گوش کسی نرسیده است. مسکو در 1941 در حین جنگ دنیای دوم، از طریق آلمانی ها بمباران شد و کرملین با یک ترفند ساده جان سالم به در برد. فقط کافی بود که ستاره های برج ها را خاموش کنند و دیوارهای کاخ را با رنگ و نقاشی های گول زنک به شکل پنجره، شبیه به یک ساختمان مسکونی درآورند.
در این مطلب سعی کردیم مشهورترین جاهای تماشای مسکو روسیه را تا حدودی معرفی کنیم. اما یادمان نرفته که شنیدن کی بود مانند تماشا! پس امیدواریم که از این مطلب لذت برده باشید و فرصتی دست بدهد تا خودتان، تمام مجذوب کنندهیت های این شهر تاریخی و اسرارآمیز را از نزدیک ببینید. اگر هم در فکر مهاجرت به روسیه هستید و به تحصیل در این کشور علاقمند هستید، حتماً با مشاورین لتسگو یونی تماس بگیرید.
منبع: لتس گو یونی